خلاصه داستان: محمود، که نقاش ساختمان است و از همسرش زهرا جدا زندگی میکند، تصمیم دارد برای کار به ژاپن برود. محمود همسرش را به محضر میبرد تا او را طلاق بدهد، ولی محضردار گواهی عدم حاملگی زن را میخواهد و آنها ناگزیر به آزمایشگاه میروند. جواب آزمایش زهرا، به رغم تصور آنها، مثبت است و زن و شوهر جوان چاره را در سقط جنین میبیند، اما هزینه سنگین سقط جنین و توقیف پزشکی که به آنها معرفی شده موجب میشود که...
خلاصه داستان: پس از باران داستان دکتر صادق مهرپرور و همسرش ستاره سالاری است که وقتی عازم شمال ایران (گیلان) میشوند در یک تصادف رانندگی کشته میشوند و فرزندانشان (مرضیه و مسعود) از آنجایی که به این مرگ مشکوک هستند جهت بررسی بیشتر به شمال سفر میکنند، هرچه از سفرشان در شمال میگذرد آنها از راز خانوادگیشان اطلاعات بیشتری بهدست میآورند. این اطلاعات به نقل از مادربزرگشان شهربانو نقل میشود.
خلاصه داستان: زندگی و کار در پاسکاه پلیس رم. رئیس ایستگاه ، جیوانا اسکالیس ، پس از گذشت مدت طولانی در شهر پالرمو ، سیسیل ، وارد شهر شد و در آنجا با مافیا جنگید. حالا او جنایتکاران را گرفتار می کند ...
خلاصه داستان: داستان دربارهٔ ورود و توسعهٔ سینما و سینماداری در ایران است و وصف مشاجرههای موسیو روسیخان و موسیو آقایوف که جیرهبگیر سفارت خانههای روسیهٔ تزاری و بریتانیای کبیر هستند. فردی به نام قراچهداغی که از مجاهدان مشروطه است، جوانی به نام معلا را نصیحت میکند که خود را در راه توسعهٔ سینما مانند عوامل اجنبی گرفتار نکند...
خلاصه داستان: لانگ ( با بازی جکی چان ) بخاطر تبانی برادرش با باشگاه رقیب ( که باعث پیروزی آنها میشود ) تحقیر شده و سرافکنده میشود . او تصمیم میگیرد تا باشگاه محل اقامتش را ترک کند تا برادرش را یافته و با دستگیری گروهی اوباش ، شرافت خود را باز ستاند و راه را برای بازگشت برادرش همراه سازد ولی ...
خلاصه داستان: هری آپ، کارآگاه بیکار، موظف می شود تا در ازای دریافت دستمزد ناچیز، به عنوان محافظ و به مدت ۳ روز پیرزن و خرگوشش تئو را تا سوئیس همراهی کند. از طرفی هم ۲ سارق تابلوی تاریخی در لباس کشیش، قصد خروج از فرانسه و حراج آن در سوئیس دارند. سارقها که برای مخفی کردن تابلو راهی جز اختفای آن در قفس خرگوش پیدا نمی کنند ...
خلاصه داستان: محسن تابان بعد از ازدواج با آهی، راهی سفر میشوند. در جاده، پلیس مشغول بازرسی اتومبیلها میباشد تا سارقینی را که موجودی صندوق یک کارخانه را با خود بردهاند دستگیر کند. اما سارقین با استفاده از یک لحظه غفلت محسن، ساک محتوی پولها را در باربند ماشین آنها جاسازی میکنند. در جاده ساک از روی باربند میافتد و ماشین بعدی که سرنشینان آن زن و شوهر جوانی هستند ساک را به محسن و آهی تحویل میدهند. محسن و آهی بعد از مستقر شدن در یک هتل تازه متوجه شباهت ظاهری ساک میشوند.
خلاصه داستان: حاج عنایت، مرد شصت ساله ثروتمندی، قصد فروش خانه بزرگ و قدیمی اش را دارد که با مقاومت همسرش روبرو میشود. عنایت در آژانس املاکش با دختر از فرنگ برگشته ای به نام دنیا آشنا میشود که خواهان خریدن خانه قدیمی اوست. عنایت او را راضی میکند در یکی از آپارتمانهایی که ساخته مستقر شود تا اگر معامله او با مشتری اول سرنگرفت، خانه را به دنیا بفروشد. عنایت که به دنیا علاقهمند شده، همسر و دخترش را برای زیارت یکماهه به سوریه میفرستد...
خلاصه داستان: محمدجواد حلیمی کارمند ساده دولت، پس از سالها اجاره نشینی با زدن از نان شب خانواده اش آلونکی در حاشیه پایتخت به نام هرت آباد دست و پا میکند. در شب دوم سکونت دزد به خانه آنها میزند که حلیمی وی را دستگیر میکند. او قصد دارد دزد را تحویل مقامهای پاسگاه دهد که اهالی منطقه منعش میکنند. حلیمی که پیرو قانون است دزد را به پاسگاه میبرد اما ...
خلاصه داستان: سیامک (ابوالفضل پور عرب) و دیبا (هدیه تهرانی)؛ نادر (امین حیایی) و رؤیا چهار جوان هستند که دست به سرقتی بزرگ از یک مراسم عروسی اعیانی میزنند؛ سیامک جواهرات سرقت شده را پیش نسرین(عسل بدیعی) که قصد دارد با او ازدواج کند؛ امانت میگذارد؛ از آن طرف دیبا هم روزگاری ماجرایی عاشقانه با سیامک داشته و هنوز هم عاشق اوست؛ شرکای سیامک به همراه سیامک به سراغ نسرین میروند؛ اما نسرین را نمییابند؛ نسرین جواهرات را در شرکتی که در آنجا کار میکند مخفی میکند...