خلاصه داستان: حمید (ابوالفضل پورعرب) پسری است که تازه از دانشگاه فارغالتحصیل شده و شغل و درآمدی ندارد و عاشق دختری به نام مهین (نیکی کریمی) میشود که خانواده او از وضعیت مالی خوبی برخوردارند و اختلاف طبقاتی باعث میشود که پدر عروس با ازدواج آنها مخالفت کند. حمید برای رسیدن به دختر مورد علاقهاش وارد قاچاق دارو میشود و...
خلاصه داستان: رسول با بازی خسرو شکیبایی که متخصص بازکردن گاوصندوق است به اتهام سرقت به زندان می افتد پس از آزادی از زندان به خواهرش مریم قول میدهد که دیگر به دنبال کارهای خلاف نرود اما ناخواسته بایک باند قاچاق عتیقه آشنا میشود و...
خلاصه داستان: در مورد قطار حامل سوخت مایحتاج مردم است که با نقشه رئیس قطار و نیروهای انقلابی جهت رسیدن به مناطق سردسیر تغییر مسیر میدهد. در بین راه قطار متوقف شده و رئیس و همراهش بازداشت میشوند اما لوکوموتیوران مصمم میشود قطار را به مقصد برساند و در این راه جان خود را نیز از دست میدهد.
خلاصه داستان: سعید که در سال آخر دبیرستان تحصیل میکند، بدون اطلاع مادر و پدربزرگش، به ورزش کشتی میپردازد و به زودی استعدادش مورد توجه مربیان قرار میگیرد. پدربزرگ سعید که خود از پیشکسوتان ورزش است، زودتر از مادر سعید، موضوع را میفهمد و شادی خود را پنهان میکند، ولی از شنیدن خبر کشتیگیرشدن سعید، ناراحت میشود و این ناراحتی زمانی به اوج میرسد که میفهمد مربی سعید، جوکار ـ رقیب شوهرش که در یک مسابقه کشتی، سهواً باعث مرگ پدر سعید شده است اصرار سعید و...
خلاصه داستان: «کوپر» سیاستمدار ی با ازدواج دخترش نرجس (که قبلاً ملیکا نام داشته) با یک جوان دانشجوی ایرانی «علیرضا» مخالف است، اما دخترش به رغم مخالفتهای پدر با «علیرضا» ازدواج میکند. «کوپر» که موقعیت و پست خود را در خطر میبیند، غریبهای آدمکش را اجیر میکند تا علیرضا را بکشد. آدمکش جوانی به نام «خسرو» است که...
خلاصه داستان: لطفعلی خان که کارمند بانک است بر اثر سکته میمیرد ولی در هنگام دفن زنده شده و از جا بر میخیزد. او در اثر این اتفاق به این فکر میافتد که از افرادی که میشناسد حلالیت بگیرد غافل از اینکه مسیر سختی پیش رو دارد...
خلاصه داستان: مسیح سه پنج رانندهٔ یکی از تریلیهایی که محمولهٔ بزرگ مواد مخدر و اسکناسهای تقلبی را حمل میکند توسط پلیس شناسایی و در درگیری زخمی میشود و در بیمارستان بستری میگردد. حاج احمد مأمور آگاهی دوست زمان جوانی مسیح او را میشناسد و از او میخواهد که اطلاعات لازم را از تشکیلات قاچاقچیان به پلیس بدهد. اما او حاضر به همکاری نمیشود و زمانیکه توسط قاچاقچیان در مییابد همسر و فرزندش در دام آنها هستند، مصمم تر میشود تا...
خلاصه داستان: استوار خراسانی به تهران منتقل میشود. او به اتفاق مادرش و همسرش زینت و خواهرش عاطفه و پسر کوچکش اسفندیار نزدیک کلانتری محل خدمتش خانهای اجاره میکند که از قضا با آقا رضی همسایه میشوند. آقا رضی با خواهرش ملوک خانم و دو پسر خواهرش جواد و جعفر زندگی میکند، او برای جواد، عاطفه خواهر استوار خراسانی را خواستگاری میکند و استوار خراسانی به...
خلاصه داستان: خلیل سمندر، کارگر یک کارگاه تولیدی، شیفته دوچرخه سواری و عضویت در باشگاه ایران جوان است. او با وساطت هوشنگ، رئیس باشگاه ایران جوان به عنوان ذخیره وارد باشگاه و در مسابقهای اول میشود. اما به دلیل ناراحتی قلبی از شرکت در بازیهای آسیایی ۱۹۷۴ تهران، باز میماند. در همین زمان قراب، رئیس باشگاه کاخ که وابسته به دربار است، با اتومبیل...