خلاصه داستان: طاهر که برخلاف نظر خانوادهاش با روجا ازدواج کرده، در شب جشن تولد دختر خردسالش برای او هدیهای دریافت میکند که بعداً معلوم میشود از طرف مردی ناشناس است. مرد ناشناس از آن پس مدام زنگ میزند تا (به قول خودش) حقيقتی تلخ را به اطلاع او برساند. اين حقيقت درباره خيانت همسر اوست. طاهر كه لكنت زبان دارد و...
خلاصه داستان: بعد از پایان جنگ جهانی اول و غلبه متفقین خصوصاً انگلستان، با اعمال نفوذ انگلیسیها در ایران وثوق الدوله به قدرت میرسد. او ابتدا به میرزا پیشنهاد میکند که ضمن تأمین جانی به عتبات برود و قوایش را در اختیار دولت قرار دهد. وثوق الدوله بعد از مخالفت میرزا با این پیشنهاد، تیمورتاش را با بیست هزار قزاق به عنوان والی گیلان فرستاد تا جنگلیها را سرکوب کند. در این ایام بود که حاج احمد کسمایی، که یکی از سران مؤثر جنگل بود خود را تسلیم کرد. میرزا که نمیخواست با هموطنانش بجنگد تصمیم گرفت...
خلاصه داستان: در شبی زمستانی خانواده سیدحمزه که در حومه شهر آمل زندگی میکنند، صدای تیراندازی میشنوند. روز بعد پدر به شهر میرود و متوجه میشود که یک گروه سیاسی مسلح از جنگل به شهر هجوم آورده و پس از مقاومت نیروهای مسلح و مردم متفرق شدهاند و…
خلاصه داستان: مسلم علیرغم سخت گیری های مأموران به مهدی عابدینی طلبه جوان کمک می کند، تا وارد روستایشان شود و به تشریح انقلاب بپردازد. مأموران از این امر با اطلاع شده و مسلم را دستگیر می کنند ولی تظاهرات مردم سبب می شود تا او آزاد شود. طلبه جوان با تشکیل اجتماعات، به تدریج و ترویج انقلاب می پردازد، رئیس پاسگاه او را دستگیر می کند اهالی روستا، به تظاهرات می پردازند، رئیس پاسگاه ناچار به آزادی عابدینی می شود…
خلاصه داستان: رحیم از سپاه پاسداران به صورت صوری اخراج میشود. مینی بوسی را سرقت میکند و به کردستان میرود و به شاخه ای از حزب دموکرات کردستان ایران به ریاست حسام خان نفوذ میکند. دموکراتها در تدارک وارد کردن اسلحه و مهمات از عراق هستند...
خلاصه داستان: یک بسیجی تبلیغاتی به نام «قاسم»(علیرضا اسحاقی) به جبهه اعزام میشود. با وجود این که کار او تبلیغات و گرفتن عکس از صحنههای درگیری رزمندگان با سربازان عراقی است ولی برای کمک به خط مقدم میرود. دوربین او تمام ماجرا را فیلم میگیرد.
خلاصه داستان: اوائل انقلاب عده ای سود جو برای بدست آوردن ثروت بیشتر دست به قطع درختان جنگل میزنند و رسول کمک جنگلبان منطقه را که سعی در دستگیری آنها دارد به شدت مضروب میکنند. گلکوه جنگلبان پیر که در مرحله بازنشستگی است برای کمک به اداره جنگلبانی میرود اما به علت استعفای دولت موقت و عدم حضور رئیس اداره جنگلبانی کمکی به وی داده نمیشود...
خلاصه داستان: گلین خانم، سوگلی ناصرالدین شاه از توطئههای انگلستان با خبر میشود و درصدد خنثی کردن توطئه برمیآید. از طرفی آقاخان نوری، میرزا هاشم (همسر پروین خواهر زن شاه) را مجبور میکند تا همسرش را طلاق بدهد چرا که او به پروین علاقه دارد. میرزا هاشم از ترس به سفارت انگلیس پناهنده میشود...