خلاصه داستان: در سال های پیش از انقلاب، تعدادی از قاچاقچیان دستگیر می شوند و مواد مخدر به دست آمده به جای سوزانده شدن در زیر خاک جاسازی می شود. نقشه محل دفن مواد مخدر در چهار قسمت بین تیمسار عضدی و سه تن دیگر از دست اندرکاران رژیم تقسیم می شود و...
خلاصه داستان: جلال، که مستخدم خانهٔ دکتر یوسفی است، ناخواسته مرتکب قتل میشود و ماجرا را برای دکتر بازگو میکند اما موقع بازجویی دکتر را به عنوان قاتل معرفی میکند..
خلاصه داستان: در بحبوحهٔ جنگ جهانی دوم و اشغال ایران توسط ارتش متفقین دکتر راستان برای مداوای شوهر خواهر خود به ایل قشقایی میرود. در آن جا با امیر هوشنگ، از بزرگان ایل و یاغیگریهای قباد و دسته اش آشنا میشود. او به شیراز بازمیگردد...
خلاصه داستان: یک دانشجوی رشته سینما بنام وحید در جستجوی انتخاب موضوع برای نوشتن یک فیلمنامه است او در خلال نوشتن فیلمنامه جنگی، از همسرش میشنود که موضوعاتی که در این فیلمنامه عنوان کرده تفاوتهای زیادی با جنگ در ایران دارد و نوشتههای او را بیشتر شبیه فیلمهای آلمانی و آمریکایی میبیند. وحید وقتی موفقیتی در نوشتههای خود نمییابد با پیشنهاد یکی از دوستان به جبهه میرود ولی...
خلاصه داستان: مهندس فریدون بهنام بعد از دوازده سال از آمریکا به ایران آمده و بهطور اتفاقی دوست قدیمیاش مجید قانع را میبیند و در میهمانیهای مجید و دوستانش شرکت میکند و بعد از چند بار رفت و آمد با خانوادهٔ دوستان مجید، از ثریا دختر سرهنگ مودت خواستگاری کرده و مراسم عقد را برگزار میکنند. بهنام قصد مجتمعسازی در خارج از تهران را دارد و از مجید، سرهنگ مودت و دوستانشان ماشاءالله خلفی و استاد اکبر و طغرل میخواهد که...
خلاصه داستان: ناخدای یک لنج مسافرکش در جنوب، به نظر توسط شریکش به قتل می رسد، حال آنکه مسبب اصلی قتل قاضی شهر است و هم اوست که مانع شکل گیری تحقیق در خصوص شناسایی قاتل می شود.
خلاصه داستان: پیرمردی به نام پیراک از راه حمل و نقل ماهیهای صیادان برای شخصی به نام کریم سماک گذران میکند. فرزند او، علی، در زاهدان دورهٔ خدمت اجباری را میگذراند. علی در درگیری با قاچاقچیان مواد مخدر کشته میشود، هم قطار علی، عباس، خبر را به پیراک میرساند و پیراک عباس را به اصرار نزد خود نگه میدارد...
خلاصه داستان: ابراهیم عسگری که در فرانسه تحصیل می کند به طور اتفاقی از فعالیت یکی از گروه های ضد حکومتی اطلاعاتی به دست می آورد و برای افشای آنها به ایران می آید..
خلاصه داستان: شایع میشود که ناصر، خلبان هلی کوپتر، در یک عملیات جنگی کشته شدهاست. بهروز دوست ناصر، که در موقع زخمی شدن ناصر گریخته، درصدد است که نظر فرشته، همسر ناصر، را برای ازدواج جلب کند؛ اما منصور فرزند دوازده ساله ناصر، با ازدواج مادرش و بهروز مخالف است. منصور معتقد است که پدرش زنده است و...