خلاصه داستان: در جریان درگیری ارتش و مردم در میدان سبلان نظامآباد،طی روز 17 شهریور، سه سرباز پادگان قصر، «محمد محمدی خلص» و «علی غفوری سبزواری» و «قاسم دهقانی سنگستانی» که نمی خواهند دست به خون مردم بیآلایند با اسلحه های خود به مردم می پیوندند...
خلاصه داستان: جوانی مشهور به حسن مطرب برای دزدی وارد خانهای میشود. در خانه مجاور روحانی ای به نام توحید با موعظههای خود گروهی از اهالی محل را بر ضد نظام سلطنتی میشوراند. پلیس امنیتی برای دستگیری توحید به محله هجوم میآورد. در این میان حسن نیز بازداشت میشود و در زندان به دلیل شباهت به روحانی شکنجه میشود...