خلاصه داستان: داستان این فیلم در دهه ۱۳۴۰ رخ میدهد، یکی از بزرگان شهر به نام «خواجه ماجد»، ناخدا خورشید را لو میدهد و بار قاچاق لنج ناخدا خورشید به آتش کشیده میشود. یک دلال به نام فرحان که میخواهد چند فراری سیاسی را از مرز آبی عبور دهد وارد بندر میشود. او با ناخدا خورشید تماس میگیرد. ناخدا که احتمال میدهد لنجش را مصادره کنند با فرحان همکاری میکند و چند مرد را که ظاهراً در ترور حسنعلی منصور دست داشتهاند به آن سوی آب میرساند...