برای تماشای محتواهایی که فقط صدای آنها پخش می شود و تصویر ندارند حتما باید از پلیری استفاده نمایید که کدک تصویری HEVC.H265 را پشتیبانی نماید. در صورت خرابی لینک ها در همان پست مربوطه اطلاع بدهید تا اصلاح شوند.
خلاصه داستان: همسر اعظم، که پرستار است، در یک حادثهٔ آتشسوزی دچار بحران روحی شده و در بیمارستان بستری است. جوان ناشناسی به اعظم از طریق تلفن اطلاع میدهد که فرزندش در جادهٔ شمال تصادف کردهاست. اعظم هراسان به محل حادثه میشتابد، اما درمی یابد که خبر دروغ بودهاست. در غیاب او فرزندش به خانه میآید و ...
خلاصه داستان: احمد خیرآبادی، پس از زخمی شدن در جبهه جنگ برای مداوا و استراحت به تهران برمی گردد. پدر احمد فوت کرده و مادرش به کمک او نیاز دارد. ربابه، نامزد احمد و بسیاری از دوستانش از احمد میخواهند که در تهران بماند. احمد در کارخانهای مشغول به کار میشود و در مییابد که صاحب کارخانه، انصاری از راه تقلب و احتکار به مال اندوزی مشغول است...
خلاصه داستان: مرتضی مردی معتاد است که خانوادهاش او را طرد کرده اند و کریم که او را معتاد کرده برای تماس با شخصی به نام یوسف که یک قاچاقچی سابقه دار است مرتضی را به چابهار میفرستد اما…
خلاصه داستان: «کوپر» سیاستمدار ی با ازدواج دخترش نرجس (که قبلاً ملیکا نام داشته) با یک جوان دانشجوی ایرانی «علیرضا» مخالف است، اما دخترش به رغم مخالفتهای پدر با «علیرضا» ازدواج میکند. «کوپر» که موقعیت و پست خود را در خطر میبیند، غریبهای آدمکش را اجیر میکند تا علیرضا را بکشد. آدمکش جوانی به نام «خسرو» است که...
خلاصه داستان: یک زوج جوان و تحصیلکرده که عازم سفری به خارج از کشور هستند، پس از سالها مشاور خانوادهٔ خود را بهطور اتفاقی در فرودگاه ملاقات میکنند و در مدت زمانی که منتظر پرواز خود هستند، اتفاقات سالهایی از زندگی خود را در مدتی که مشاور آنها در خارج از کشور بود، مرور میکنند.
خلاصه داستان: رحمان با پولی که از مردم به بهانه تهیه مسکن به دست آورده میگریزد و در مسافرخانهای پناه میگیرد که توسط دو دوست «غلام» و «عبدالله» اداره میشود. طی حادثهای ظاهراً رحمان به قتل میرسد. مظنونین اصلی در این حادثه عبدالله و غلام هستند اما آن دو که گناهی مرتکب نشدهاند، ناچار میگریزند. ده سال بعد وقتی به شهر خود بازمیگردند در مییابند که رحمان در واقع بر اثر سکته قلبی درگذشته و قتلی در بین نبوده است. سرانجام بر اثر پیگیری هایشان پولهای ربوده شده که در جنگل پنهان شده به دست میآید.
خلاصه داستان: در روستائی بر دامنه کوههای شمال ایران، باران بی موقع باعث خرابی مزارع شالی و از دست رفتن محصول میگردد. "رضوانه" همراه با چهار فرزند یتیم خویش، همچون دیگر روستاییان درگیر این مشکل است، "رحمت" برادر او در سفری که به شهر دارد، "گلبوته" خواهرزاده نوجوانش را به همراه میبرد و...
خلاصه داستان: صبريه، بيوه جواني است كه همسرش را در آبادان از دست داده و همراه با مهاجران جنگ با پدر و مادر و فرزندش در اقامتگاهي در تهران ساكن شدهاست. مادر او، ننه هاجر، بيمار است. حبيب، جوان مجردی كه راننده تاكسی است، ننه هاجر را به بيمارستان میبرد. صبريه و حبيب با هم آشنا مي شوند. صبريه براي تأمين معاش خانواده در...