خلاصه داستان: مردی به نام گورو پس از جدایی از همسرش ریکو همراه با پسرش جون و دخترش هوتارو از توکیو به زادگاهش در جزیره شمالی ژاپن (هوکایدو) برگشته و زندگی جدیدی را شروع میکنند. بچهها در زندگی جدیدشان از یک سو با سکونت در منطقهای که به هیچگونه امکاناتی مانند آب، برق و گاز دسترسی ندارند و از سوی دیگر ...