خلاصه داستان: داستان آن در مورد دو خانواده به نامهای مظاهری و سعادتی است. خانوادهٔ مظاهری شامل هوشنگ پدر خانواده، زهره مادر خانواده و کارمند بانک، سارا دختر بزرگ که در آزمون تخّصص پزشکی مردود شده و سعید پسر بیکار خانواده است. خانوادهٔ سعادتی شامل عطا پدر خانواده که با هوشنگ مشکلاتی دارد، شیرین مادر خانواده و عرشیا که یک پسر کوچکِ خبرچین و بازیگوش است، میشود. داستان به معضلات اجتماعی و فرهنگی بهطور مستقیم یا معکوس از طریق این دو خانواده میپردازد بعد از مدت ها هوشنگ پدر خانواده از کار بیکار میشود و صاحب باجناق میشود