خلاصه داستان: جوانی مهربان و دلپاک به نام “دیپاک” به کمک دوستش قصد دارند کسب و کاری ایجاد کنند، اما در این بین دادگاه به جای پولی که پدرش از دولت بابت کار در مدرسه طلب داشته، اتوبوس قدیمی مدرسه را به آنها میدهد. هزینه تعمیر اتوبوس و استفاده از آن و شروع یک کار جدید باعث میشود تا دو برادر زن “دیپاک” که قصد فروش خانه پدری او را دارند، سدی بر سر راه او شوند و…