برای تماشای محتواهایی که فقط صدای آنها پخش می شود و تصویر ندارند حتما باید از پلیری استفاده نمایید که کدک تصویری HEVC.H265 را پشتیبانی نماید. در صورت خرابی لینک ها در همان پست مربوطه اطلاع بدهید تا اصلاح شوند.
خلاصه داستان: در فیلم گمشدگان شش مرد برای یافتن کار با لنج عازم کویت میشوند. یک عتیقهچی که صندوقی همراه دارد با آنها همسفر است. ناخدای لنج به قصد ربودن صندوق، آنها را در جزیرهای رها کرده و میگریزد. مسافران در تلاش برای خارج شدن از جزیره به قلعهای باستانی میرسند که…
خلاصه داستان: بهرام پرتوی (با بازی مهدی هاشمی) کارمند شهرداری پس از بازنشسته شدن احساس بطالت میکند. مدتی را به پارکنشینی و خیابانگردی و دیدار دوستان میگذراند. به توصیه اطرافیان نزد دامادش که مهندس شرکت ساختمانی است، مشغول به کار میشود. اما متوجه میشود که مدیران شرکت قصد دارند او را به کارهای...
خلاصه داستان: سلیمان (حسین گیل) در پی بیکاری و فقر در دوران ایران پهلوی به همراه برادرش نمکی (مهدی فخیم زاده) که معلول ذهنی است به شهر میآید، اما نمکی در شهر گم میشود و مشکلاتی به وجود میآورد.
خلاصه داستان: با ورود خانوادهٔ آقا حنایی و گلباقالی خانم به همراه دو جوجه فرزندشان، آرامش خونهٔ مادربزرگه برای مخمل (گربهٔ یکییکدانهٔ مادربزرگه) به هم میریزد.
خلاصه داستان: مسعود قصد خروج از کشور و ترک پروانه و فرزندش را دارد. مسعود و پروانه که قبل از جدایی برای دیدن یکی از اقوام به سفر رفتهاند در راه با غریبهای مجروح و مسلح برخورد کرده در پی تهدید او به سوی روستای پاییزان میروند. پاییزان روستایی است که...
خلاصه داستان: مدبّر، گویندهٔ گفتارِ متنِ فیلمهای تلویزیونی، در نمایی از یک فیلمِ مستند همسرش، کیان، را در سواریِ مردِ ناشناسی میبیند. با کمکِ کارگردان و تدوینگر مرد بیگانه را که عتیقهفروش است و حقنگر نام دارد میجوید. در دیدار با حقنگر درمییابد که...
خلاصه داستان: در فیلم جعفرخان از فرنگ برگشته جعفر خان، فرزند حاج اكبر، از فرنگ بازمی گردد و پدر با دیدن سر و وضع نامتعارف او در می یابد كه باید خود را به آب و آتش بزند تا بتواند از جعفر همانی بسازد كه می خواهد. كوشش پدر ناموفق می ماند زیرا...
خلاصه داستان: در شبی زمستانی خانواده سیدحمزه که در حومه شهر آمل زندگی میکنند، صدای تیراندازی میشنوند. روز بعد پدر به شهر میرود و متوجه میشود که یک گروه سیاسی مسلح از جنگل به شهر هجوم آورده و پس از مقاومت نیروهای مسلح و مردم متفرق شدهاند و…
خلاصه داستان: اوائل انقلاب عده ای سود جو برای بدست آوردن ثروت بیشتر دست به قطع درختان جنگل میزنند و رسول کمک جنگلبان منطقه را که سعی در دستگیری آنها دارد به شدت مضروب میکنند. گلکوه جنگلبان پیر که در مرحله بازنشستگی است برای کمک به اداره جنگلبانی میرود اما به علت استعفای دولت موقت و عدم حضور رئیس اداره جنگلبانی کمکی به وی داده نمیشود...
خلاصه داستان: اصغر زاغی شاغل در تماشاخانه، در واقع با خبرچینی برای ساواک امرار معاش میکند. وی بهطور تصادفی پی به مخفی گاه انقلابیون در همسایگی خود می برد ولی هنگامیکه قصد لو دادن آنها را دارد متوجه مهربانی و دلسوزی انقلابیون در حق خودش و زن و بچه بیمارش میشود. پس پشیمان شده و راه فرار آنها را فراهم میکند و خودش هم نقل مکان میکند.