خلاصه داستان: خسرو که کارش رانندگی تاکسی است، یک شب با موجودی فضایی که خود را خپیت مینامد، روبرو میشود. رفتار غیر عادی و پیشبینی نشده خپیت مشکلاتی برای خسرو پدید میآورد. خسرو علت حضور خپیت در زمین را نمیداند تا اینکه زنی فضایی نیز به زمین میآید. و اوست که فاش میکند که خپیت به لحاظ مخالفت فرماندهان سیاره با ازدواج او، به زمین تبعید شده است...