خلاصه داستان: سهراب و ترانه که یکدیگر را دوست دارند به دلیل مخالفت والدین، هر کدام به تنهایی تصمیم به خودکشی میگیرند. سهراب از مرگ نجات پیدا میکند و زمانی که درمی یابد ترانه اقدام به خودکشی نکرده از او میرنجد. چندی بعد سهراب از خانه فرار میکند و به خانه یکی از دوستانش که همراه با تعدادی جوان بیکاره در آن زندگی میکنند، میرود. روابط صادق (پدر سهراب) و عباس (پدر ترانه) که سالها پیش با یکدیگر در جبهههای جنگ میجنگیدند و دوستی صمیمانه ای داشتند از مدتها قبل و به...